از دنیای شخصی ام

۲۴شهریور

دخترکم می آید در گوشم حرف بزند. لبش را می آورد کنار گوشم. در کسری از ثانیه حواسم جمع می شود به جادویی بودن این لحظه. در کسری از ثانیه حواسم جمع می شود که این لحظه دیگر تکرار شدنی نیست.حواسم جمع می شود به اینکه چه قدر در آینده دلم برای این لحظه تنگ خواهد شد. غرق می شوم در تجربه وجودش؛ سرش را که نزدیک می آورد؛ به عمد صورتم را می چسبانم به صورتش تا غیر صدای ظریفش؛ حرم نفسش و بوی عطر موهایش؛ لطافت پوستش را هم تجربه کنم.

گفته بودم عطسه ها و خنده هایش چقدر به من شبیه است؟

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی