از دنیای شخصی ام

۲۲مهر

برایِ برای خود بودن!

سه شنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۹، ۰۲:۰۷ ب.ظ

تا دو سال و نیمگی که به مهد رفت؛ تمام مدت پیش خودم بود.از صبح تا شب. "ر شش هفت بعد از ظهر از سرکار می آمد؛ خستگی در می کرد؛ اخبارش را می دید؛ فیلمش را می دید؛ این وسط بیست دقیقه، نیم ساعتی هم ذوقکی با دخترمان عروسک بازی می کرد.  فقط آخر هفته ها که مهمانی منزل مادربزرگ هایش می رفتیم؛ فرصت داشتم دو سه ساعتی فارغ از او باشم.  این بود که وابسته ام شده بود. یک هفته اول مهد، تمام مدت من هم آنجا می ماندم تا بی قراری نکند. تقریبا یک ماه طول کشید که به مهد رفتن عادت کند و موقع خداحافظی بغض نکند. مهد که رفت نصف روز می توانستم برای خودم باشم.برای خودِ خودم. .تا اینکه کرونا شیوع پیدا کرد. از بهمن پارسال تا الان. گاهی ازبن همه پیش هم بودن، احساس استیصال می کنم، حتی دلم بگیرد نمی توانم گریه کنم. چون فسقلی خیلی خوب احساسات را درک می کند و چراییش را می پرسد. تلفنی حرف بزنم مادام می پرسد صحبتت کی تمام می شود؟  هربار که موبایل را دستم میگیرد؛ گوشی را می خواهد که بازی کند! و اگر بگویم کار دارم هر یک دقیقه می آید و می پرسد کارت کی تمام می شود؟ کتاب دستم بگیرم که دیگر هیچ! یادش می آید که هزار کار دارد؛ دستشویی اش میگیرد؛ شیر و کیک هوس می کند؛ اسباب بازی های بالای کمدش را می خواهد و هر چیزی که به کمک من احتیاج داشته باشد تا من کتاب را بگذارم کنار... 

فقط وقتی خواب است فرصت دارم روی چیزی متمرکز شوم؛ که آن زمان هم می پرد چون قبلش انقدر بدقلقی کرده که خودم همیشه به خواب و استراحت نیاز دارم.

دلم برای ِ برای خودم بودن، لک زده!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی