وقتی زورِ احساساتِ ناهوشیار بر تعقلم می چربد!!
از نظر عقلی، حکم اجبار غسل کردن به نظرم مسخره می آید. از تاریخچه حکم غسل خبر ندارم. ولی ۱۴۰۰ سال پیش، بدون امکانات اینروزها، حتما لزوم این حکم احساس می شده است ولی حالا من که لزومش را ابدا احساس نمی کنم.... فقط این اجبار، برایم یک حس خودکار ناپاکی به همراه می آورد.. با احادیثی ازین قبیل که مثلا حرام است غسل نکرده به زیارتگاه رفت و نماز خواند و .. ...احادیثی که قبل از آنکه قوه تعقلم رشد کنند؛ به خورد مغزم داده اند... با چنین حکمی( حکم اجبار غسل بعد از ارگاسم) یک حس ناپاکی بعد از ارگاسم ، به صورت خودکار برایم زنده می شود...
حیفِ تجربه منحصر به فردِ سکس و ارگاسم است که با احساس ناپاکی برایمان تداعی اش کرده اند... لعنت بهشان...
از احکام مسخره دیگرشان هم همین است که با لاک ناخن؛ نه وضو قبول است و نه غسل!!
به گمانم باید گِل بگیرم این قسمتهای دینداریم را!