از دنیای شخصی ام

۱۹آذر

اعتراف۲

چهارشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۱۲ ب.ظ

با ابروهای ناراحت و لبخند بر لب، با صدایی خواهش کنان می گوید " مامان یه چیزی میخوام بگم؛ قول میدی ناراحت نشی؟" می دانم که دوباره خرابکاری کرده است و لب خندانش یعنی اصلا پشیمان نیست فقط دوست ندارد مرا ناراحت کند. 

این حسش برایم آشناست. این میل به اعتراف و امید به بخشیده شدن. اینکه اشتباه کنی و همچنان دوست داشته شوی...اعترلف کردن و شنیدن صدایی کشیش وار که " بخشیده شدی فرزندم"...‌

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی