از دنیای شخصی ام

۳۰آذر

از پدرم

يكشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۹، ۰۷:۴۹ ب.ظ

پدرم شب یلدا متولد شده بود. نوزادی که چند سال بعد، انقدر زیبا و خندان بود که پیرزنهای همسایه ، به نشانه خوش یمنی ، اول ِهر ماه را با دیدن صورت او؛ آغاز می کردند... 

سالهاست سر مزارش نرفته ام. من آدم ِ فرارم. اما باید اقرار کنم اخیرا چند باری است که تصویر تنها بر سر مزار رفتنش توی ذهنم نقش بسته....

 

دلم  تنگ شده... بیش از همه برای چشمهای خندان و صدای آوازش... 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی