یک بیزاری در همان ابتدای راه
"ز" اهل ریسک و تجربه است. اهل رفتارهای پرخطر. از تجربه اولین باری که گُل کشیده بود برایم تعریف کرد. گفت با خودم قرار گذاشته بودم که اگر حال داد مقدار زیادی بخرم و به خانه ببرم تا با شوهرم با هم بکشیم!! از بابت اهل تجربه بودن خیلی به هم می خورند. گفت ولی به من نساخت. افتاده بودم رویِ دورِ رفتارهای تکراری. گفت مثلا مداوما بند کفش هایم را باز و بسته می کردم. گفت ماشین با سرعت بیست کیلومتر می رفت ولی من انگار سوار یک جت فضایی بودم و احساس می کردم که لپهایم در اثر سرعت زیاد به عقب کشیده می شوند!! آخر سر هم کلی استفراغ کرده بود!
القصه این روند نزولی بازار بورس و قرمزی پورتفوی ام توی این چند وقت؛ مرا یاد تجربه او از گل کشیدنش انداخته است. یک بیزاری در همان ابتدای راه ... وقتی روند نزولی است دیگر تابلوخوانی و تحلیل اهمیتش را از دست می دهد... صبر می کنم ببینم که این بورس کی روی روند صعودی می افتد...