فلانی لفت دِ گروپ!
هامون به مناسبت شب بلدا؛ گروه تلگرامی فامیلی مان را که نیمه جان بود؛ واتساپی احیا کرد! انقدر شعور داشت که اضافه کند این گروه رو صرفا جهت دورهمی مجازی شب یلدا درست کرده است. که یعنی بعدش هر که می خواهد لفت بدهد. اما انگار این لفت دادن یک جور دهن کجی یا بی اعتنایی به کل فامیل است؛ خلاصه از آن روز از تعداد اعضای گروه کم نشده است! الغرض چیزی که بیش از همه از عضویت در گروه های فامیلی بیزارم می کند؛ این همرنگی در جماعت به خصوص برای تبریک در تولدهاست! یک نفر یادش می آید که امروز تولد فلانی است و تولدش را در گروه تبریک می گوید. پشتش سلسله ای از تبریک تولد ردیف می شود... تبریک کسانی که در واقعیت اصلا نمی دانند چند ساله ای و چه ماهی به دنیا آمده ای... تبریکهایی که بیشتر از روی ادب و اجبار است تا محبت... امروز تولد خواهرم بود و شاهد همین نمایش تکراری بودم. . وارد این بازی نشدم؛ قبلا تبریک هایم را گفته بودم. می خواهم لفت بدهم و نمی خواهم دهن کجی کرده باشم...
از پنج بچه؛ سه تایمان بهمنی شدیم. بهار که می شده پدر و مادرم هوایی تر می شده اند!!
چه خوب این لایک و دیسلایکها نیست دیگر؛ میتونم راحتتر سر بزنم اینجا حالا.