یه مدته احتیاج پیدا کردم خیلی تصادفی، یه عارف یا سالکِ پیرِ ناشناس منو تو خیابون ببینه، بعدش نورِ وجودمو ببینه و بیاد با لبخند یه جمله ای بهم بگه تا باور کنم خوبم... همین قدر تخیلی!!