۱۰ارديبهشت
برش
جمعه, ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۲:۲۵ ب.ظ
تو طاق باز خوابیده و دستت را دور گردنم حلقه کرده بودی. گرمای پوستت را حس می کردم. رو به تو، به پهلو خوابیده بودم. سرم را جایی بین شانه و بازویت گذاشته و دستم را دور تنت حلقه کرده بودم. در حالیکه صدای نفس هایت را می شنیدم ؛ بالا و پایین رفتن آرام قفسه سینه ات را تماشا می کردم. همزمان صدای تپش های قلبی را می شنیدم که نمی دانستم صدای قلب منست یا صدای قلب تو...
خوشبختی باید همین باشد ؛ همین که آنچنان تنگ در آغوشش گرفته باشی که ندانی صدای تپش هایی که می شنوی ؛ صدای قلب توست یا او ....