توابین؟
من آدمِ فراموش نکردنم ... برای تلافی، هیچ تلاشی نخواهم کرد اما با اویی بد کرده؛ هیچ وقت شبیه قبل نخواهم شد، حتی اگر تغییر رویه بدهد...
دیفالت ذهنی ام این است که آدمها خوبند مگر اینکه خلافش ثابت بشود. و اگر خلافش ثابت بشود ؛ دیفالت ذهنی ام این است که این آدم امن نیست و باید از او فاصله گرفت... حالا اگر همین آدم تغییر رویه بدهد و دوباره درست رفتار کند؛ نمی توانم به او اعتماد کنم... با او بدرفتاری نخواهم کرد اما دیگر نمی توانم مثل روز اول به او نزدیک شوم... دیگر با یک فاصله امنی از او حرکت می کنم... انگار دیگر نمی خواهم غافلگیر شوم و شمشیر بخورم... اینبار حواسم هست همینی که در نقش دوست؛ فامیل ؛ آدم مهربان و الخ را بازی می کند؛ می تواند هر آن؛ آن روی خودش را نشانم بدهد و دوباره آزارم بدهد..
آه خدای من!
تو چه قدر بزرگی که توابین را دوست داری....