از امید و اعتمادی که دیگر نیست...
۱. هواپیمای پرواز اکراین که سقوط کرد و ترامپ گفت یک اشتباه انسانی صورت گرفته؛ من جز آن دسته از افرادی بودم که باور نمی کردم این حکومت بتواند چنین دروغی به مردم بگوید و سه روز بعد که خبر تایید شد؛ شوکه شدم. اعتمادم به باد رفت و دیگر نمی دانستم می توانم به کدام یک از حرفهایشان اعتماد کنم.
۲. اینکه خودمان یک مقام نایب امام زمانی برای کسی تعریف کنیم و بعد خودمان تقدیسش کنیم؛ و حکمش را مطلق و بلامنازع و لازم الاجرا بدانیم؛ خودمان به دستان دیکتاتوری بوسه زده ایم.
۳.فایل صوتی ظریف که بیرون آمد؛ برایم وجود این دولت سایه که قبلا بارها توی تحلیل های بی بی سی شنیده بودم و فکر می کردم توهم یا عناد پشتش هست؛ مسجل شد.
۴. رد صلاحیت های عجیب و حالا هم صحبت مصلحی .جملاتی که یعنی رای مردم الویتی ندارد.
من به انقلاب اعتقادی ندارم. با "ر" موافقم که هزینه های سنگینی دارد اما نمی دانم با این حکومت که هر روز راه های اصلاح و تغییر را در خودش تنگتر می کند؛ چه باید کرد...