۲۶خرداد
از سکانس های تاثیرگذار
چهارشنبه, ۲۶ خرداد ۱۴۰۰، ۰۲:۴۴ ق.ظ
توی فیلم فِیدینگ ژیگولو یه سکانسی بود که خیلی منو تحت تاثیر قرار داد... اون جایی که اون بیوه یهودی بالاخره راضی میشه برای ماساژ گرفتن پیش ژیگولو بره و بعد به محض تماس دستهای اون مرد به پوست کمرش؛ اشک از چشماش جاری میشه. وقتی اون مرد می پرسه چرا گریه می کنی؟ میگه سه سال(دقیق یادم نییت چند سال) بود که دست هیچ مردی به پوستم نخورده بود...
من انگار بعد از تماشای این سکانس؛ تازه متوجه ی ارزش این لمس ها شدم... بعد ازون حواسم را جمع کردم که سرسری از اونا نگذرم و رویشان مکث کنم....
امشب که "ر" دستش را دورم انداخته بود؛ یاد این فیلم و این سکانس افتادم...