relief
اوووف... بالاخره پریود شدم... از معدود دفعاتی ست که از پریود شدن و حس درد آغازش خوشحال می شوم.... سه چهار روز بود عقب افتاده بود و ترس از حاملگی وجودم را لبریز کرده بود.... سرِ بارداری "ف" چهار ماه بود که بچه می خواستیم. در واقع چهارماه جلوگیری نداشتیم و بعد تازه باردار شدم... روی همین حساب همیشه تعجب می کردم از آنهایی که می گفتند بدون برنامه ریزی و ناخواسته باردار شده اند.... اینبار اما فکر کردم به دردِ همانها دچار شده ام و یک اسپرم اژدروار از کاندوم در رفته و خودش را به تخمکم رسانده!!!
به شدت تحت فشار بودم. اگر یک درصد باردار می بودم؛ "ر" هرگز راضی به سقط نمی شد. می خواستم رازیانه که قاعدگی آورست بخورم اما حس می گردم اگر اینکار را بکنم به "ر" خیانت کرده ام و اگر روزی بفهمد مرا نخواهد بخشید... از طرفی اصلا آمادگی بچه دوم را نداشتم... جز شرایط روانی خودم؛ شرایط محیطی و وضع نامساعد همه گیری کرونا در ایران هم بود....تازه قرار بود از مهر مشغول به کار شوم.تصور اینکه هنوز یکسال کار نکرده؛ دنبال مرخصی زایمان بروم؛ خجالتم می داد....
چه خوب که به خیر گذشت...