تداعی آزاد ۲
پای لپتاپ نشسته ام و صفحه بورس جلویم باز است. قیمت ها را تماشا می کنم که بالا و پایین می روند. دقیق نمی دانم سودهای آخرم برای آموزش های جدید است یا مرهون رشد شاخص کل.
همزمان فکرم جاهای دیگر می رود ....پیش "ف" که آیا لقمه اش را خورد؟ .... چرا فلانی با اینکه آنلاین است پیامهایم را باز نمی کند؟ چه قدر از آدمهای پیچیده گریزانم... چرا در خانواده ما گناه کبیره است که زنی در رابطه شیفته تر باشد؟ .... ناهار را چه کار کنم؟ ... دیشب کابوس دیدم... هراسان از خواب پریدم و بی اختیار و به سرعت "ر" را بغل کردم. چند دقیقه گذشت تا آرام شدم. همان موقع بود که گفتم خدایا کابوس را از تنهایان عالم بگیر... چرا شاخص صعودی است ولی قیمت ها در حال ریزش اند؟! ... این کسی که آمار وبلاگ نشان می دهد چند بار صفحه تماس با من را باز کرده و هیچ وقت چیزی ننوشته کیست؟... اوووف چه قدر کار نکرده دارم... چرا میل نوشتنم خاموش نمی شود؟...