از دنیای شخصی ام

۰۵مهر

بازی؟ ۲

پنجشنبه, ۵ مهر ۱۴۰۳، ۰۱:۱۰ ق.ظ

آیه الدنیا لهو و لعب را برهان  آورد و گفت این دنیا شبیه بازی های واقعیت مجازی است. درست شبیه این بازی ها کالبدمان را انتخاب می کنیم و روی نقطه ای از زمین فرود می آییم. ولی چنان گرم بازی می شویم که یادمان می رود مجاز است. مثل همین بازی های واقعیت مجازی که گاهی از ترس فریاد می زنیم و گاهی بی اختیار دست و پایمان را تکان می دهیم؛ با اینکه  می دانیم واقعیت ندارد...

 

 

سال اول دانشگاه بود که برای اولین بار از طریق یک شعر ( شعری با نام من چرا آمده ام روی زمین؟) با این ایده آشنا شدم؛ ایده ی انتخاب کالبد و خانواده و خلاصه نقطه آغاز ورود به دنیا را...

بعدا هم جایی خوانده بودم در برخی قبایل به افرادی که در قبیله به هر نحوی استثنا(چیزی از نظر ما منفی ) هستند؛ احترام بیشتری می گذارند چون معتقدند روح بزرگی داشته که این کالبد را انتخاب کرده...و این ایده را ستوده بودم...

 

به خودم فکر می کنم و  سعی می کنم روحم را درک کنم... درین خانواده درین نقطه آغاز چه دید که برایش جذاب شد با این کالبد، وارد بازی شود؟درین کالبد چه دیده که خیال کرده بازی را می برد؟ به این فکر می کنم که کجاهای بازی را خیلی جدی گرفته ام؟ 

اگر این بازی است؛ قسمت مادر شدنش برای من باید جایزه ای؛ جان اضافه ای چیزی باشد....سوگ ها و سختی ها و رنج ها یی هم که تجربه کردیم لابد غول ها و مواتع در  هر مرحله است... 

 

به عنوان جمله آخر هم گفت" بازیه آقا ؛ هول نده!" 

 

القصه که تعبیر جالبی است... خیلی از حرص زدن ها و حرص خوردن ها را باطل می کند...

القصه امیدوارم این زندگی  روی سطح hard تنظیم نشده باشد....این کالبد جانش را ندارد...

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی