از دنیای شخصی ام

۱۲آذر

چیزی را خوانده بودم که نباید....

دوشنبه, ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ۰۵:۳۳ ب.ظ

مطلب را که خواندم؛ ناخودآگاه چشم هایم را بستم و به هم فشار دادم. با دو دستم صورتم را پوشاندم و انگشت پاهایم را جمع کردم.... اگر دو دست اضافه هم داشتم لابد در گوش هایم فرو می کردم....  آتش حسرت به جانم افتاد و گلو و صورتم را می سوزاند... بعد آز آن اشکی بود که می بارید به هوای خاموش کردن آتش....چیزی را خوانده بودم که نباید... 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی