از دنیای شخصی ام

۱۰ارديبهشت

به نظر من یکی از جذابترین قسمت های جلسات درمان با یک تراپیست درین است که افراد و حوادث را از زاویه ای رصد می کنی؛ که هرگز نکرده ای....

مثلا من همیشه فکر می کردم شرط پدربزرگم برای ازدواج مادرم ؛ مبنی بر اینکه همیشه در نزدیکی آنها زندگی کند، از روی بی عرضگی اش بوده ... تصور می کردم حمایت مادرم را می خواسته ! اما در جلسات درمان به این نتیجه رسیدم که کاملا برعکس بوده و می خواسته از دخترش مراقبت و حمایت کند و وقتی با مادرم مرور کردم متوجه شدم که اتفاقا در حد توانش همیشه حامی و در کنار مادرم بوده...

یا فکر می کردم مادرسادات کم هوش بوده که آن شرایط سخت را تحمل کرده و دم نزده. اما بعد فهمیدم از بلوغ عاطفی بالایش بوده....

یا خیلی چیزهای دیگر که حوصله ی رو آمدنِ دوباره اش را ندارم....

۱۰ارديبهشت

پسرم، لب های مادربزرگم را دارد.... حتی چشم هایش هم گاهی مرا به یاد او می اندازند به خصوص هنگام خندیدنش....

سعی می کنم کودکی مادربزرگم را تصور کنم.... او هم همین قدر آرام و خوشرو بوده و دست روزگار از او زنی جنگجو؛ اهل ریسک ؛ جسور و حتی گاها خشن ساخته بود ؟! یا با همین خصال به دنیا آمده بود؟!  

سعی می کنم دختر بچه ی نوپایی را در اتمسفر ۸۵ سال پیش تصور کنم.... طفلکی که با به دنیا آمدنش؛ مادرش از دنیا رفت...  کی نازش را می خریده؟ کی با مهربانی تر و خشکش می کرده؟... از همان بدو تولد باید جنگیدن را یاد می گرفته....

حتی اگر قدرت ژنتیک را دست کم نگیریم؛ راستش خوشحال می شوم پسرم جسور و اهل ریسک باشد... اهل جنگیدن و نابلدِ تسلیم.‌‌..

 

۰۴ارديبهشت

احمقا با کلی دوربین و میکروفن رفتن با عامل تجاوز به چند کودک مصاحبه کردن و فیلمشو  تو فضای مجازی پخش کردن.  

 

احمقای بی فکر! این خودش نوعی تشویق حساب میشه....

 

۰۲ارديبهشت

اگه توی یه خونواده شخمی بزرگ شدی؛ هیچ وقت با عشقت ازدواج نکن! چون عشق های ما؛ یه  نسخه شخمی دیگه از همون کساییه که باهاشون بزرگ شدیم..‌‌. 

 

۳۰فروردين

تا به حال شده از کوچکی آدمی بترسی؟کسی که انقدر حقیر باشد که بدانی از روی حسادت ممکن است برای پایین کشیدنت؛ به هر کاری دست بزند؟  

خوشا به حال و بختت اگر نمی دانی ...اگر ندیده ای‌.‌‌..

 

افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد. حسبی الله لا اله الا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم. الله لا اله الا هو و علی الله فالیتوکل المومنون. و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شیء قدرا....

 

ترسیده بودم....سرم را که به سجده گذاشتم این آیات روی زبانم سرریز شد و قلبم آرام گرفت....

 

تصویر دو آدم روی یک نردبان را کشیده بود. فرد پایینی، پای فرد بالایی را گرفته بود و سعی داشت او را متوقف کند و حتی پایین بکشد. زیر تصویر چیزی با این محتوا نوشته بودکه چطوری ممکنه کسی تو رو به پایین بکشه درحالیکه ازت بالاتر باشه؟!  

الغرض خدایا انقدر بلندم کن که  فکر پایین کشیدنم حتی در تصورش هم نگنجه که تو "تعز من تشا و تذل من تشا" یی....

۲۵فروردين

جملاتی که نوشته میشن اما هیچ وقت منتشر نمیشن....

۲۳فروردين

شما را وصیت می کنم به مطالعه ی دعای مکارم اخلاق امام سجاد(ع)...

۲۰فروردين

مادر "ر" از دنیا رفت... غمگینم... بیشتر از خودش؛ برای "ر" غمگینم... گریه نمی کند اما در طول روز، آه های جگرسوزی می کشد... 

در ۸۶ سالگی از دنیا رفت.... برای من شبیه مادرم بود؟ نه!  ..... برای من بیشتر شبیه مادربزرگی بود که نوه های از جنس پسرش را بیشتر دوست دارد...

با این همه زنی سخاوتمند بود... تمیز و مغرور.... مغرور ازین جهت که دون شان می دانست از کسی بخواهد کاری برایش انجام دهد.... وقتی سه سال پیش سکته مغزی کرد؛ تکلمش را از دست داد... کمی که گذشت اولین  جمله ای که گفت صلوات بود " اللهم صل علی محمد و آل محمد"!!  بله هنوز حتی نمی توانست آب یا نان را بگوید اما این جمله ی سخت را می گفت....

اوایل که عروسش شده بودم دوستم نداشت.... نه اینکه با من مشکل داشته باشد؛ هر فرد دیگری هم جای من بود؛ همین حس را داشت...  انگار دار و ندارش را برده باشم... حتی به بهانه فشار خون؛ از غذاهایم نمی خورد .... اما به مرور مرا پذیرفت.... به خصوص که در قیاس با عروس اولش؛ خیلی خوش رفتارتر بودم....تا این اواخر که وقتی برایش نوه ی پسر آوردم برایم سنگ تمام گذاشت و جدا از قطعه طلایی که برای پسرمان سفارش داد؛  یک قطعه نسبتا سنگین از طلاهایش برایم هدیه آورد!! گمان نکنم حتی به دخترهایش ازین هدیه ها داده باشد..

القصه زن خوبی بود... بسیار زحمت کشیده بود و در آب و هوای سرد و ییلاقی؛ در ارتفاع ۳۰۰۰ متر بالای دریا، با امکانات کم،  ۸ فرزند بزرگ کرده بود...‌ به قول خودش از کوه بالا می رفت و یخ چشمه را می شکست و با آب زیرش ظرف و لباس می شست... 

القصه ازو ممنونم که "ر" را برایم به دنیا آورد و بزرگ کرد....

القصه برایش آرامش و رحمت الهی و ابدی آرزو می کنم....

 

۱۸فروردين

عشق اول همه ی آدمها، مادرانشان بوده است....

۰۸فروردين

نیاز به درک شدن، از اساسی ترین نیازهای ماست...